مسیر رفت، طولانی بود؛ پس تصمیم بر آن شد که پیش از طلوع، سفر آغاز شود. اولین توقف، برای صرف صبحانه و شروع دوستی‌ها بود. آشنایی بیشتر ما به‌عنوان نمایندگان ایلیا و همسفران… همسفرانی که در اولین برخوردها هم نوید دوستی‌های جدید را می‌دادند. راه طولانی بود، اما در بازی کودکان پشت شیشه‌ خودروها، گفتگوهای همقطاران و لبخندها، نشانی از خستگی نبود. گرچه اعتماد یکی از همراهان  به افراد غیر متخصص و نصب ابزار نامناسب آفرودی منجر به  اولین نگرانی‌ها و زنگ خطر شد. حضور ایلیا سرویس  اما به طور موقت نگرانی ‌را رفع کرد و با ادامه مسیر، طبق برنامه‌ صرف نهار و اسکان در کاروانسرایی زیبا در انارک انجام شد. حالا زمان اولین کویر نوردی است. هیجان، کودکِ درون ما را زنده می‌کند. حالا ما کودکانی هستیم که شوق لمس کویر، آن‌ها را به وجد آورده است. هر آن‌چه نیاز سفر است در کوله‌بارمان جا دارد و خودرویی  مطمئن آماده‌ خلق لحظاتی هیجان انگیز برای رانندگان است. آموزش اولیه تیم فنی ایلیا – از تنظیم باد تایر تا استفاده از چهارچرخ سبک و سنگین- دایون سواران را  برای آفرود آماده می‌کند تا بزرگترها دوباره تصویر قهرمان را در ذهن کودکانشان، حک کنند. آفتابِ خسته پشت تپه‌های شنی غروب کرد تا بیکرانگی آسمان و چهل‌چراغ ستاره‌ها رخ نماید. توقفی کوتاه و صرف نوشیدنی در کنار آتش، برای شکستن سرمای کویر کافی بود؛ همان کاری که ما کردیم. پایان روز اول سفر، حالا استراحت در اتاق‌های گرمِ اقامتگاهی زیبا و صرف شام را کم داشت.

پایان روز اول